عصب
[عَ صَ] (ع مص) پی ناک شدن گوشت. (از منتهی الارب): عصب اللحم؛ عصب و پی گوشت بسیار شد. (از اقرب الموارد). بسیارپی شدن گوشت. (تاج المصادر بیهقی) (دهار). || فراهم آمدن و گرد آمدن. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). عَصْب. و رجوع به عَصْب شود.
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.