عصاکش

معنی عصاکش
[عَ کَ / کِ] (نف مرکب)عصاکشنده. آنکه با گرفتن عصای نابینا او را راهبری کند. (از آنندراج). امیر. (از منتهی الارب) :
زآنکه بینائی که نورش بازغ است
از عصا و از عصاکش فارغ است.مولوی.
در عصای حزم و استدلال نیست
بی عصاکش بر سر هر ره مایست.مولوی.
کوری نمیرود به عصاکش برون ز چشم
خود خوب شو چه در پی خوبان فتاده ای؟
صائب (از آنندراج).
آن عصاکش که گزیدی در سفر
بازبین کو هست از تو کورتر.مولوی.
گفته ایشان بی تو ما را نیست نور
بی عصاکش چون بود احوال کور؟مولوی.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.