عشوه
[عِشْ وَ / عُشْ وَ] (ع اِ) کار ناپیدا نمودن و کردن. (منتهی الارب). مرتکب کاری شدن بدون بیان و بینش. (از اقرب الموارد). عَشوه. و رجوع به عَشوه شود. || آتش که در شب از دور دیده شود، و شعلهء آتش. (منتهی الارب). شعلهء آتش که در شب از دور دیده شود و به قصد آن بروند. (از اقرب الموارد).