عزل
[عَ زَ] (ع اِمص) بیکاری. (منتهی الارب). || بی سازی و بی سلاحی (اسم مصدر است). (منتهی الارب). اسم است أعزل را که بمعنی کسی است که سلاح با وی نباشد. (از اقرب الموارد). || (اِ) مؤخر خر: اقرع عزل حمارک؛ یعنی بر مؤخر و قسمت عقب الاغ خود بزن. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد).