احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن مطرف عسقلانی، مکنی به ابوالفتوح. او تولیت قضاء دمیاط داشت و به سال 413 ه .ق . درگذشت و مولد وی در سیصدوبیست واند است. وی ادیبی فاضل بود و کتب بسیار در ادب و لغت و غیر آن تألیف کرد و دیوان شعر خود را بدو نسخه گرد کرده یکی مُعْرَب و دیگری مجرد از اعراب و آن نزدیک هزار ورقه است. یاقوت گوید: تمام مسطورات فوق را بوعبدالله صوری حافظ گفت و باز صوری گفت که: وی مرا قطعه ای از شعر خویش بخواند و بقیهء دیوان خویش را با اذن روایت آن بمن داد و همچنین در روایت سائر مصنفات خویش مرا رخصت کرد. و از آن قطعه که خود او برای من خواند این بیت بخاطر دارم:
علمی بعاقبه الایام یکفینی
و ما قضی الله لی لابدّ یأتینی.
و باز در همان قطعه است:
و لا خلاف بأنّ الناس مذ خلقوا
فیما یرومون معکوسوالقوانین
اذ ینفق العمر فی الدنیا مجازفه
والمال ینفق فیها بالموازین.
علمی بعاقبه الایام یکفینی
و ما قضی الله لی لابدّ یأتینی.
و باز در همان قطعه است:
و لا خلاف بأنّ الناس مذ خلقوا
فیما یرومون معکوسوالقوانین
اذ ینفق العمر فی الدنیا مجازفه
والمال ینفق فیها بالموازین.