عرن

معنی عرن
[عَ] (ع مص) «عران» نهادن بر بینی شتر. (از منتهی الارب). برس اندر بینی شتر کردن. (تاج المصادر بیهقی). برس در بینی شتر کردن. (المصادر زوزنی). عرن البعیر؛ در بینی شتر «عران» چوب قرار داد. (از اقرب الموارد). || بدرد آمدن بینی از عران. (از منتهی الارب). عُرن البعیر (بصیغهء مجهول)؛ شتر از درد بینی خود شکایت کرد بجهت «عران». (از اقرب الموارد). || پی پیچیدن تیر را. (از ناظم الاطباء). عرن السهم؛ پی پیچید بر آن تیر. (از اقرب الموارد). رصف. رجوع به رصف شود.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.