عرق ریز

معنی عرق ریز
[عَ رَ] (نف مرکب) عرق ریزنده. کسی که از بدن او عرق بریزد. (آنندراج). که خوی از اندامش برود. به معنی عرق افشان. (از آنندراج) :
شد آن فصل کز جوش بازار گل
عرق ریز گردد خریدار گل.
ملاطغرا (از آنندراج).
از مسامات بدن خوی بسته می ریزد کنون
پیکر مرد عرق ریز است ابر برف بار.
محمد سعید اشرف (از آنندراج).
از عرق ریز خیال شعلهء طبعم زند
طعنه بر فوارهء آتش مسام زمهریر.
طالب آملی (از آنندراج).
|| (اِ مرکب) جائی که عرق چیزی در آنجا بکشند. (آنندراج). جای ریختن عرق :
از آن گل که او تازه دارد نفس
عرق ریز او در عراق است و بس.
خواجه نظامی (از آنندراج).
|| (نف مرکب) خادم. (غیاث اللغات). خادم و شاگرد و ورزش کننده و اهل بخیه. (آنندراج) :
زخم امر تو به جان و دل راندن کاریست
تا عرق ریز تو و حکم تو بر ما جاریست.
میرنجات (از آنندراج).
|| خجلت دهنده. (غیاث اللغات). شرمنده :
رخی چون تازه گلهای دلاویز
گلاب از شرم آن گلها عرق ریز.نظامی.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.