عرق آلود
[عَ رَ] (ن مف مرکب) پوشیده شده از خوی و عرق. (ناظم الاطباء). آنکه عرق کرده باشد. (آنندراج). آلوده به عرق. خوی آلوده :
ای بسا خانهء تقوی که رسیده ست به آب
تا ز منزل عرق آلود برون تاخته ای.صائب.
نقصان نکرد خضر ز سر چشمهء حیات
جان را به جبهء عرق آلود یار بخش.
میرزا صائب (از آنندراج).
و رجوع به عرق آلوده شود.
ای بسا خانهء تقوی که رسیده ست به آب
تا ز منزل عرق آلود برون تاخته ای.صائب.
نقصان نکرد خضر ز سر چشمهء حیات
جان را به جبهء عرق آلود یار بخش.
میرزا صائب (از آنندراج).
و رجوع به عرق آلوده شود.