عرق
[عَ رَ] (ع مص) سست گردیدن. (از منتهی الارب). کسل و تنبل شدن. (از اقرب الموارد). || سود کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || بچه گرفتن از شتران. (منتهی الارب) (دهار). || عرق الرجل؛ پوست آن مرد ترشح کرد، و چنین شخصی را عَرقان گویند. (از اقرب الموارد). خوی گرفتن. (تاج المصادر بیهقی) (المصادر زوزنی).
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.