عرق
[عَ رَ] (ع مص) سست گردیدن. (از منتهی الارب). کسل و تنبل شدن. (از اقرب الموارد). || سود کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || بچه گرفتن از شتران. (منتهی الارب) (دهار). || عرق الرجل؛ پوست آن مرد ترشح کرد، و چنین شخصی را عَرقان گویند. (از اقرب الموارد). خوی گرفتن. (تاج المصادر بیهقی) (المصادر زوزنی).
درگاه آسان پرداخت برای ووکامرس
اتصال آسان پرداخت به ووکامرس برای تسهیل پرداختهای اینترنتی مشتریان؛ سریع، امن و سازگار با تمام کارتها.
مشاهده جزئیات محصول
