عرق

معنی عرق
[عَ] (ع اِ) استخوان که گوشت از وی رندیده و خورده باشند. (منتهی الارب). استخوانی که گوشت از وی باز کرده باشند. (غیاث اللغات). استخوانی که قسمت اعظم گوشت لخم آن را گرفته باشند و پاره های گوشت نازک و لذیذ بر آن مانده باشد. (از اقرب الموارد). ج، عِراق، و نیز عُراق به ضم به طور نادر آمده است، چه جمع بر وزن فُعال جز کلمه ای چند در لغت عرب به کار نرفته است و از آن جمله است: تُؤام، جِ توام. رُباب، ج رُبَّی. ظؤار، ج ظئر. عُراق، جِ عرق. رُخال، جِ رخِل. و فُرار، جِ فَریر. و برخی چند کلمهء دیگر بر آن افزوده اند. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و یا اینکه عرق استخوان با گوشت است، و عراق استخوانی است که گوشت از وی رندیده و خورده باشند و یا هر دو لفظ جهت هر دو معنی است، و از آن جمله است حدیث «تناول النبی (ص) عرقا ثم صلی و لم یتوضأ». (از منتهی الارب). || راه پاسپرده و مسلوک. (منتهی الارب). راهی که مردم آن را بپیمایند تا واضح و آشکار گردد. (از اقرب الموارد). || بوریا از برگ خرما بافته که هنوز زنبیل نساخته باشند. و یا زنبیل از برگ خرما. (منتهی الارب). سفیفه ای که از «خوص» و غیره بافته باشند و هنوز آن را «زبیل» نکرده اند. و یا خود زبیل. و گویند پانزده صاع گنجایش دارد. (از اقرب الموارد). عَرَق. رجوع به عرق شود.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.