عدم

معنی عدم
[عَ دَ] (ع مص) درویش گردیدن. نیازمند شدن. (از قطرالمحیط) (منتهی الارب). || گول گردیدن. (منتهی الارب). || فقدان. (قطرالمحیط). گم گردیدن. (زوزنی) (منتهی الارب). و اغلب بر فقدان مال استعمال میشود. (منتهی الارب). || نایافتن. (المصادر زوزنی). || مقابل ملکه. رجوع به عدم و ملکه شود. || منع کردن، یقال ما یعدمنی هذا الامر؛ یعنی نمی گذارد مرا و تجاوز نمی کند. (منتهی الارب). || (اِمص) فقر. (تاج المصادر). درویشی. (منتهی الارب). عُدم.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.