عدس

معنی عدس
[عَ] (ع مص) خدمت کردن. (منتهی الارب) (از قطر المحیط) (از اقرب الموارد) (آنندراج). || رفتن در زمین. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج). || چرانیدن شتران را. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج). عَدَس المالَ؛ رعاه. (قطرالمحیط). || زده گردیدن مرد. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). || زجر کردن استر را به لفظ عدس. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (قطرالمحیط). || بردن مرگ کسی را. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || سخت پاسپر کردن. (منتهی الارب) (آنندراج). عَدَس الشی ء؛ وطئه کثیراً. (قطرالمحیط). || سپردن. || کوشیدن. (منتهی الارب) (آنندراج). || (اِ) حدس. (اقرب الموارد) (منتهی الارب).
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.