عجله
[عَ جَ لَ] (ع اِ) گردون که بر او بار کشند. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). آلتی که بار بر آن نهند و آن را گاو کشد. (از اقرب الموارد). ج، عَجَل، اَعجال، عِجال. || دولاب. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || چوب بر پهنای سر چاه که دلو بدان آویخته شود. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). || چوب با هم بسته که بر آن رخت نهند. (منتهی الارب). خشب تؤلف، یحمل علیها الاثقال. (اقرب الموارد). || گِل. || گِل سیاه. || پایه ای مر خرمابن را و آن چنان باشد که تنه آن جای جای بکاوند تا بدان بر آن برآیند. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). الدرجه من النخل نحو النقیر. (اقرب الموارد). || (اِمص) خفت. (اقرب الموارد). || سرعت. (ترجمان) (اقرب الموارد). || (مص) شتاب کردن. (اقرب الموارد).