احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد بن منصوربن ابی القاسم بن مختاربن ابی بکر الجذامی الاسکندری المالکی، المکنی به ابن المنیر. صاحب بغیه گوید: او امام نحو و ادب و اصول و تفسیر بود و در علم بیان و انشاء یدی طولی داشت و از پدر خویش و ابن رواج سماع دارد و ابوحیان و غیر او از او روایت کنند و در اسکندریه خطیب بود و در جامع الجیوشی و غیر آن متولی تدریس بود و زمانی نایب قاضی بود و سپس خود تولیت قضا داشت و از آن منصب عزل و مصادره شد و کرّت دیگر منصب قضا بوی محول داشتند. و او در صدد برآمد که ردی بر احیاء نویسد و مادر او وی را از آن کار بازداشت و گفت: بس نبود آنهمه زد و خورد با زندگان که خواهی با مردگان نیز درافتی. او راست: کتاب تفسیر و کتاب الانتصاف فی تفسیر الکشاف. کتاب الاقتفا فی فضائل المصطفی. کتاب اسرارالاسرار. کتاب مختصر تهذیب بغوی و مناسبات تراجم البخاری و غیر آن. و وفات او به سال 683 ه .ق . بوده است. رجوع بکشف الظنون و رجوع بروضات الجنات ص83 شود.