احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد بن فضل دینوری، مکنی به ابوالفضل و مشهور به ابن خازن. وی شاعر و استاد یگانهء خط در عصر خویش بود. دیوان او را نصرالله کاتب پسر او جمع کرده. او راست: کتاب القناعه. و از شعر اوست در بستان و حمام حکیم ابوالقاسم اهوازی:
وافیت منزله فلم ار حاجباً
الاّ تلقّانی بسن ضاحک
والبشر فی وجه الغلام اماره
لمقدمات ضیاء وجه المالک
و دخلت جنته و زرت حمیمه
فشکرت رضواناً و رأفه مالک.
مولد او به سال 451 ه .ق . و وفات وی518 بود. و رجوع به ابن خازن ابوالفضل احمد... شود.
وافیت منزله فلم ار حاجباً
الاّ تلقّانی بسن ضاحک
والبشر فی وجه الغلام اماره
لمقدمات ضیاء وجه المالک
و دخلت جنته و زرت حمیمه
فشکرت رضواناً و رأفه مالک.
مولد او به سال 451 ه .ق . و وفات وی518 بود. و رجوع به ابن خازن ابوالفضل احمد... شود.