احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد بن عبدالله بن یوسف بن محمد بن مالک السهلی الصفار الشافعی العروضی الادیب. عبدالغفار ذکر او در سیاق آورده و گوید: مولد او به سال 334 ه .ق . و وفات او بعد از 416 بود. وی شیخ اهل ادب بود بروزگار خویش. و از اصم و مکاری و ابوالفضل مزکی و ابومنصور ازهری و اقران آنان حدیث کند و جماعتی از امامان ادب از او تربیت یافتند، ازجمله علی بن احمد واحدی و جز او. و ابومنصور ثعالبی گوید: او پیشوای ادب بود و قریب نود سال در خدمت کتب بسر برد و نقد عمر بمطالعهء علوم و تدریس مؤدبین نیشابور و احراز فضائل و محاسن صرف کرد و این قطعه در کودکی گفته است:
اوفی علی الدیوان بدرالدجی
فسل نجوم السعد ما حظه
أ خدّه املح ام خطه
و لحظه افتن ام لفظه.
و باز ثعالبی گوید احمد از شعر خویش مرا انشاد کرد:
لعزه الفضجه المبره
اودعها الله قلب صخره
حتی اذا النار اخرجتها
بألف کدّ والف کره
اودعها الله کف وغد
اقسی من الصخره الف مره.
(از معجم الادباء ج 2 ص 87).
اوفی علی الدیوان بدرالدجی
فسل نجوم السعد ما حظه
أ خدّه املح ام خطه
و لحظه افتن ام لفظه.
و باز ثعالبی گوید احمد از شعر خویش مرا انشاد کرد:
لعزه الفضجه المبره
اودعها الله قلب صخره
حتی اذا النار اخرجتها
بألف کدّ والف کره
اودعها الله کف وغد
اقسی من الصخره الف مره.
(از معجم الادباء ج 2 ص 87).