عاذل
[ذِ] (ع ص) ملامت کننده. ج، عَذَله، عُذّال، عاذِلات، عَواذل. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء) (غیاث اللغات) :
مرا گفت ای ستمکاره بجانم
به کام حاسدم کردی و عاذل.منوچهری.
|| (اِ) رگ خون استحاضه که از آن خون سیلان پیدا میکند. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء). || نام ماه شعبان یا شوال در جاهلیت. (منتهی الارب) (آنندراج) (مهذب الاسماء) (السامی فی الاسامی).
مرا گفت ای ستمکاره بجانم
به کام حاسدم کردی و عاذل.منوچهری.
|| (اِ) رگ خون استحاضه که از آن خون سیلان پیدا میکند. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء). || نام ماه شعبان یا شوال در جاهلیت. (منتهی الارب) (آنندراج) (مهذب الاسماء) (السامی فی الاسامی).