احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد بن حنبل بن هلال بن اسدبن ادریس بن عبدالله بن حیان بن عبدالله بن انس بن عوف بن قاسط بن مازن بن شیبان بن ذهل بن ثعلبه بن عکابه بن صعب بن علی بن بکربن وائل بن قاسط بن هنب بن اقصی بن دعمی بن جدیله بن اسدبن ربیعه بن نزاربن معدبن عدنان الشیبانی المروزی الاصل مکنی به ابوعبدالله و ابن خلکان گوید صحیح در نسب احمد این است که گفتیم و بعضی گویند او از بنی مازن بن ذهل شیبان بن ثعلبه بن عکابه است و این غلطست چه او ازبنی شیبان بن ذهل است نه از بنی ذهل بن شیبان و ذهل بن ثعلبهء مذکور عم ذهل بن شیبان است. آنگاه که مادر وی بدو آبستن بود از مرو به بغداد شد و امام در بغداد بربیع الاول سال 164 ه . ق. متولد گردید و بعضی مولد او را مرو گفته اند و گویند آنگاه که شیرخواره بود مادر او را به بغداد برده است و او امام محدثین است و مصنف کتاب مسند. و در این کتاب آن مقدار از حدیث گرد کرده است که هیچکس جز او بر آن توفیق نیافت و گویند وی هزار هزار حدیث از برداشت و از اصحاب امام شافعی و از خواص او بود و تازمان ارتحال شافعی بمصر ملازمت صحبت شافعی کرد و شافعی دربارهء او گفت از بغداد بیرون شدم و کس را اتقی و افقه از ابن حنبل بر جای نماندم. احمد را بقول بخلق قرآن خواندند و او اجابت نکرد و ویرا بتازیانه بزدند و بند کردند و او مصرّ در امتناع بود و تازیانه زدن وی در عشر اخیر شهر رمضان سال 221 ه . ق. بود(1) و در شمایل او گویند که نیکوروی و میانه بالا بود و به حنای تنک خضاب میکرد و در محاسن وی چند موی سیاه بود جماعتی از اماثل وقت از وی اخذ حدیث و علم کرده اند از جمله محمد بن اسماعیل بخاری و مسلم بن حجاج نیشابوری و در آخر عصر خویش او در علم و ورع یگانه بود و در چاشتگاه روز جمعهء دوازده شب از شهر ربیع الاول گذشته به بغداد وفات کرد و بعضی شب سیزدهم از شهر مذکور گفته اند و برخی دیگر وفات او را در ربیع الاَخر سنهء 241 آورده اند و در مقبرهء باب حرب جسد وی بخاک سپردند و قبر او بدانجا مشهور و مزار است و کسی که در جنازهء او حاضر بوده است مینویسد در تشییع وی هشتصد هزار مرد و شصت هزار زن گرد آمدند و باز گویند بروز وفات وی بیست هزار تن از نصاری و یهود و مجوس بدین اسلام درآمدند و ابوالفرج بن جوزی در کتابی که در اخبار بشربن الحارث الحافی کرده است در باب چهل و ششم آرد که ابراهیم حربی حدیث کرد که بشربن حارث حافی را بخواب دیدم که گوئی از مسجد رصافه بیرون می آمد و در آستین چیزی جنبان داشت گفتم چه چیز در آستین داری گفت: دوش روح احمدبن حنبل بسوی ما آمد و بر او در و یاقوت نثار کردند و من نثار چیدم و اینک در آستین دارم. گفتم: خدای تعالی با یحیی بن معین و احمدبن حنبل چه معاملت کرد گفت: من آن دو را نزد خدای عالمیان بماندم و برای آن دو مائده ها نهاده بودند. گفتم: چرا با ایشان از آن مائده ها تناول نکردی؟ گفت: بی ارزی طعام را نزد من میدانست و مرا رخصت نظر بوجه کریم فرمود. و او را دو فرزند عالم بود یکی صالح و دیگری عبدالله و صالح در رمضان سال 266 ه . ق. وفات کرد و او قاضی اصفهان بود و وفات وی نیز بدان شهر بود مولد وی203 ه . ق. بوده است و اما عبدالله تا سال 290 ه . ق. بزیست و بروز یکشنبه هشت روز از جمادی الاولی مانده در 77 سالگی درگذشت و کنیت اوابوعبدالرحمان بود و امام احمداو مکنی بود و بعضی وفات او را در جمادی الاخره گفته اند(2) -انتهی. (ابن خلکان). و او صاحب یکی از مذاهب اربعهء اهل سنت و جماعت است و از مردم زریق محله و نهری بمرو است و مذهب حنبلی فرقه ای از فرق اصحاب حدیث است. (بیان الادیان ص31). و مؤلف مجمل التواریخ و القصص (ص359) آرد که: مأمون بعهد خویش اندر فرموده بود که قرآن را مخلوق گویند، و همه را بدین کار و سخن آورده بود مگر امام احمدبن حنبل و چند کس از قضاه و فقها، و مأمون باشخاص ایشان فرموده بود که بمرد و معتصم نیز هم برین بود و آسان تر کرد و ابن ابی دواد واثق را بسر این سخن باز آورد، تا امام احمد را چندانی عذاب کردند و رنج نمودند و او از سخن و گفت خویش بازنگشت و می گفت: القرآن کلام الله غیر مخلوق. -انتهی. و لقب او امام المحدثین است. وی در بغداد یا مرو به سال 164 ه . ق. متولد شد و از شاگردان او محمد بن اسماعیل بخاری و مسلم بن حجاج نیشابوری است. وفات او به بغداد به سال 241 ه . ق. بود و آنگاه که جنازهء او را بگورستان باب حرب میبردند هشتصد هزار مرد و شصت هزار زن تشییع کردند. خوندمیر در حبیب السیر (ج1 ص293) آرد که: در روز جمعه از ایام اواسط ربیع الاول سنهء احدی و اربعین و مأتین (241 ه . ق.). ابوعبدالله احمدبن محمد بن حنبل الشیبانی المروزی که یکی از ائمهء اربعهء اهل سنت و جماعت است بعالم آخرت پیوست و در تصحیح المصابیح سمت تصریح یافته که ولادت احمد حنبل در بغداد فی شهور سنهء اربع و ستین و مائه (164 ه . ق.). اتفاق افتاد و در آن بلده نشو و نما یافته از شیوخ دارالسلام استماع حدیث نموده و از آنجا بکوفه و بصره و مکه و مدینه و یمن و شام شتافت و از علماء آن بلاد حدیث شنوده باز به بغداد مراجعت نمود و در تاریخ یافعی مسطور است که احمدبن حنبل از خواص اصحاب شافعی بود و بقول بعضی از مورخین هزار هزار حدیث یاد داشت و زمره ای از کبار محدثین مانند محمد بن اسماعیل البخاری و مسلم بن حجاج النیشابوری از وی نقل حدیث نموده اند و عظم شأن احمدبن حنبل در میان بغدادیان بمثابه ای بود که بحسب حرز و تخمین سیصد هزار کس از رجال و شصت هزار از نسوان مشایعت جنازهء او کردند و مدت حیاتش هفتاد و هشت سال بود و مدفنش بباب حرب است. -انتهی. و رجوع به حبط ج1 ص307 و امتاع الاسماع مقریزی جزء اول ص10 و 101 و 153 و 161 و 189 و 190 و تاریخ مغول ص317 و روضات الجنات ص54 و ترجمهء احمدبن ابی دواد و ترجمهء ابوحنیفه نعمان بن ثابت در همین لغت نامه شود. و او راست: کتاب الاشربه الصغیر، کتاب العلل. کتاب التفسیر. کتاب الناسخ القرآن و منسوخه. کتاب الزهد. کتاب المسائل. کتاب الفضائل. کتاب الفرائض. کتاب المناسک. کتاب الایمان. کتاب الاشربه. کتاب طاعه الرسول. کتاب الرد علی الجهمیه. کتاب المسند محتوی هزار و چهل و چند حدیث و کتاب مناقب علی بن ابیطالب علیه السلام. و مسند الامام شامل سی هزار حدیث در 24 مجلد. کتاب الاعتقاد از املای شیخ ابوالفضل عبدالواحدبن عبدالعزیزبن حرب تمیمی حنبلی متوفی به سال 410 ه . ق.
(1) - رجوع به ترجمهء احمدبن ابی دواد شود.
(2) - و نیز او را نبسه ای است به نام زهیر که او نیز از اصحاب حدیث است.
(1) - رجوع به ترجمهء احمدبن ابی دواد شود.
(2) - و نیز او را نبسه ای است به نام زهیر که او نیز از اصحاب حدیث است.