آب رخ
[بِ رُ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب)اعتبار. جاه. آبرو :
آب رخ زآب پشت بگریزد
کآب پشت آب رویها ریزد.سنائی.
در جستن نان آب رخ خویش مریزید
در نار مسوزید روان از پی نان را.سنائی.
خاقانیا ز نان طلبی آب رخ مریز
کآن حرص کآب رخ برد آهنگ جان کند.
خاقانی.
- آب رخ بردن کسی را؛ آبرو ریختن او را.
آب رخ زآب پشت بگریزد
کآب پشت آب رویها ریزد.سنائی.
در جستن نان آب رخ خویش مریزید
در نار مسوزید روان از پی نان را.سنائی.
خاقانیا ز نان طلبی آب رخ مریز
کآن حرص کآب رخ برد آهنگ جان کند.
خاقانی.
- آب رخ بردن کسی را؛ آبرو ریختن او را.
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.