طرفه
[طَ رَ فَ] (اِخ) لقب عمروبن العبد عبدی. شاعری بوده که بر اثر گفتن این شعر:
لاتعجلا بالبکاء الیوم مطرفا
ولا امیریکما بالدار اذ وقفا
وی را طرفه لقب نهادند. (منتهی الارب). وی از شعراء جاهلیت و سرایندهء دومین قصیده از قصائد معلقات سبع است و از قبیلهء ربیعه بوده است. و وی را دیوانی است. در تاج العروس نسب طرفه العبدی را بدین سیاق آورده است: طرفه بن العبدبن سفیان بن سعدبن مالک بن ضبیعه بن قیس بن ثعلبه الحصن، و اسمه عمرو. لکن در معجم المطبوعات بدین نحو نسب او را آورده است: هو ابن عمر، طرفه بن عمر بن بکر وائل بن ربیعه بن اخت جریربن عبدالمسیح المعروف بالمتلمس. صاحب بلوغ الارب گوید: وی نیکوترین شعرای قصیده سرای است و جز قصیدهء معلقه وی را شعر نیکو باشد، اما در نزد روات اشعار از گفته های وی و اشعار عبیدبن الابرص، جز اندکی یافت نشود. در سن بیست وشش سالگی کشته شد و قاتل او عمروبن هند یکی از پادشاهان حیره بود و افسانهء کشته شدن وی را ابن قتیبه در کتاب الشعر و الشعراء آورده است. و ابن السکیت در شرح دیوان طرفه این قصه را از ابن قتیبه مبسوط تر ذکر کرده است. گویند نخستین شعری که طرفه گفت آن بود که وقتی با عم خویش سفری کرد، در یکی از منازل بین راه دامی بر پا داشت هنگام کوچ این ارجوزه بگفت:
یا لک من قبره بمعمر
خلا لک الجو فبیضی و اصفری!
و نقری ما شئت ان تنقری
قد رفع الفخ فماذا تحذری
لابد یوماً ان تصادی فاصبری.
و از اشعار وی که در حکم مَثَل سائر است این بیت است:
سَتُبْدی لک الایامُ ما کنتَ جاهلاً
و یأتیک بالاخبار مَن لم تُزَوّدِ.
و از مثلهائی که در نکوهش دوستان گفته این دو بیت است:
کل خلیل کنت خاللته
لاترک الله له واضحهْ
کلهم اروغ من ثعلب
ما اشبه اللیلهَ بالبارحهْ.
و باز از امثال سائرهء اوست که به عمروبن هند خطاب کرده گوید:
ابامنذر افنیت فاستبق بعضنا
حنانیک بعض الشر اهون من بعض.
(بلوغ الارب ج 3 ص 110).
صاحب معجم المطبوعات آورده که: طرفه شاعری جاهلی است و نبوغ او در شعر از آغاز جوانی نمودار گشت تا به حدی که در همان فصل از زندگانی در ردیف اولین طبقهء شعرا بشمار میرفت، در کودکی به میخوارگی و لهو و لعب اشتغال داشت و آنچه داشت در آن راه صرف میکرد. آثار او: 1 - دیوان وی در غریفسوالد بسال 1869 م. و در برلین بسال 1895 م. با شرح اعلم الشنتمری و در شالون بسال 1900 به همت پروفسور سِلگسون به طبع رسیده و با طبع شالون ترجمهء فرانسه نیز ضمیمه است، نوبتی هم بسال 1909 در قازان دیوان وی که به روایت ابن السکیت بوده با شرحی از شیخ احمدبن الامین الشنقیطی چاپ شده است. 2 - قصیدهء معلقهء وی با شرح زوزنی به اعتناء و جهد ریسکی و وولرس بسال 1829 در بن به طبع رسیده و نخست قسمتی از این قصیده بسال 1742 بوسیلهء ریسکی در لیدن چاپ شده بود که شروحی بزبان لاتین و لامیه العجم طغرائی را هم ضمیمه داشت. 3 - معلقهء طرفه بن العبد با شرح زوزنی نوبتی دیگر در بن(1) بسال 1829 به طبع رسیده است. (معجم المطبوعات ج1 ستون 139 و ج2 ستون 1239). و رجوع به الاعلام زرکلی ج 2 ص 446 و فهرست اعلام عقدالفرید و الموشح ص 17، 54، 55، 57، 58، 76، 77، 87، 89، 185، 363 و لباب الالباب ج 1 ص 13 و المعرب جوالیقی ص 38، 39، 54 و عیون الاخبار ج1 ص 259 و ج 2 ص 3، 23، 190 و ج 4 ص 68 شود.
(1) - Bonae ad Rhenumsii.
لاتعجلا بالبکاء الیوم مطرفا
ولا امیریکما بالدار اذ وقفا
وی را طرفه لقب نهادند. (منتهی الارب). وی از شعراء جاهلیت و سرایندهء دومین قصیده از قصائد معلقات سبع است و از قبیلهء ربیعه بوده است. و وی را دیوانی است. در تاج العروس نسب طرفه العبدی را بدین سیاق آورده است: طرفه بن العبدبن سفیان بن سعدبن مالک بن ضبیعه بن قیس بن ثعلبه الحصن، و اسمه عمرو. لکن در معجم المطبوعات بدین نحو نسب او را آورده است: هو ابن عمر، طرفه بن عمر بن بکر وائل بن ربیعه بن اخت جریربن عبدالمسیح المعروف بالمتلمس. صاحب بلوغ الارب گوید: وی نیکوترین شعرای قصیده سرای است و جز قصیدهء معلقه وی را شعر نیکو باشد، اما در نزد روات اشعار از گفته های وی و اشعار عبیدبن الابرص، جز اندکی یافت نشود. در سن بیست وشش سالگی کشته شد و قاتل او عمروبن هند یکی از پادشاهان حیره بود و افسانهء کشته شدن وی را ابن قتیبه در کتاب الشعر و الشعراء آورده است. و ابن السکیت در شرح دیوان طرفه این قصه را از ابن قتیبه مبسوط تر ذکر کرده است. گویند نخستین شعری که طرفه گفت آن بود که وقتی با عم خویش سفری کرد، در یکی از منازل بین راه دامی بر پا داشت هنگام کوچ این ارجوزه بگفت:
یا لک من قبره بمعمر
خلا لک الجو فبیضی و اصفری!
و نقری ما شئت ان تنقری
قد رفع الفخ فماذا تحذری
لابد یوماً ان تصادی فاصبری.
و از اشعار وی که در حکم مَثَل سائر است این بیت است:
سَتُبْدی لک الایامُ ما کنتَ جاهلاً
و یأتیک بالاخبار مَن لم تُزَوّدِ.
و از مثلهائی که در نکوهش دوستان گفته این دو بیت است:
کل خلیل کنت خاللته
لاترک الله له واضحهْ
کلهم اروغ من ثعلب
ما اشبه اللیلهَ بالبارحهْ.
و باز از امثال سائرهء اوست که به عمروبن هند خطاب کرده گوید:
ابامنذر افنیت فاستبق بعضنا
حنانیک بعض الشر اهون من بعض.
(بلوغ الارب ج 3 ص 110).
صاحب معجم المطبوعات آورده که: طرفه شاعری جاهلی است و نبوغ او در شعر از آغاز جوانی نمودار گشت تا به حدی که در همان فصل از زندگانی در ردیف اولین طبقهء شعرا بشمار میرفت، در کودکی به میخوارگی و لهو و لعب اشتغال داشت و آنچه داشت در آن راه صرف میکرد. آثار او: 1 - دیوان وی در غریفسوالد بسال 1869 م. و در برلین بسال 1895 م. با شرح اعلم الشنتمری و در شالون بسال 1900 به همت پروفسور سِلگسون به طبع رسیده و با طبع شالون ترجمهء فرانسه نیز ضمیمه است، نوبتی هم بسال 1909 در قازان دیوان وی که به روایت ابن السکیت بوده با شرحی از شیخ احمدبن الامین الشنقیطی چاپ شده است. 2 - قصیدهء معلقهء وی با شرح زوزنی به اعتناء و جهد ریسکی و وولرس بسال 1829 در بن به طبع رسیده و نخست قسمتی از این قصیده بسال 1742 بوسیلهء ریسکی در لیدن چاپ شده بود که شروحی بزبان لاتین و لامیه العجم طغرائی را هم ضمیمه داشت. 3 - معلقهء طرفه بن العبد با شرح زوزنی نوبتی دیگر در بن(1) بسال 1829 به طبع رسیده است. (معجم المطبوعات ج1 ستون 139 و ج2 ستون 1239). و رجوع به الاعلام زرکلی ج 2 ص 446 و فهرست اعلام عقدالفرید و الموشح ص 17، 54، 55، 57، 58، 76، 77، 87، 89، 185، 363 و لباب الالباب ج 1 ص 13 و المعرب جوالیقی ص 38، 39، 54 و عیون الاخبار ج1 ص 259 و ج 2 ص 3، 23، 190 و ج 4 ص 68 شود.
(1) - Bonae ad Rhenumsii.