احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن علی بن سوار مقری مکنی به ابوطاهر. بنا به روایت سمعانی وی در چهارم ماه شعبان سنهء 496 ه . ق. وفات کرده است و در پیش گور معروف کرخی بخاک سپرده شده. سمعانی آرد: ابوالفضل ناصر گوید گمان کنم مولد ابن سوار در سنهء 416 بوده است و نیز گوید ابوالمعمر مبارک ابن احمد انصاری را شنیدم که گفت: مولد ابن سوار را از خود او پرسیدم گفت: سنهء 412 است و نیز گوید: وی پدر شیخ ما ابوالفوارس هبه الله و محمد است. و او مردی ثقه و امین و مقرئی فاضل بود. قرآن را خوب درمییافت و جماعتی بر او ختم قرآن کردند وی حدیث بسیاری بخط خویش بنوشت و کتاب المستنیر را در باب قرآن، و غیر آن تألیف کرد. و از عبدالواحدبن رزمه، صاحب ابوسعید سیرافی نحوی، و ابوالقاسم علی ابوسعید سیرافی نحوی، و ابوالقاسم علی بن محسن تنوخی، و ابوطالب محمد بن محمد بن ابراهیم بن غیلان بزاز، و غیر آنان سماع دارد و حافظ عبدالوهاب انماطی و حافظ محمد بن ناصر و جز ایشان از او روایت کنند و نیز گوید انماطی را دربارهء احمدبن علی، پرسیدم گفت: «ثقه مأمون فیه خیر و دین». و نیز از حافظ ابن ناصر از حال او سؤال کردم وی او را بستود و گفت: شیخ نبیل عالم ثبت متقن رحمه الله، سمعانی، باسناد به ابن سوار، و او بانشاد ابوالحسن علی بن محمد السمار، و او بانشاد ابونصر عبدالعزیزبن نباتهء سعدی، این اشعار را از گفته های صاحب ترجمه روایت کند:
نعلل بالدواء اذا مرضنا
و هل یشفی من الموت الدواء
و نختار الطبیب و هل طبیب
یؤخر ما یقدمه القضاء
و ما انفاسنا الاحساب
و لا حرکاتنا الافناء.
و ابوعلی حسین بن محمد بن فیرو الصدفی او را در زمرهء شیوخ خود آرد و پس از ذکر نسب او در باب وی گوید: البغدادی الضریر المغربی(1)الادیب و لعله اضر علی کبرفان المحب بن النجار اخبرنی انه رای خطه تحت الطباق متغیراً. و این صدفی کتاب المستنیر و کتاب مفردات او را از او سماع دارد و گوید او شیخی است فاضل و ماهر در حنفیه، و سماع بسیار دارد و عمر خویش وقف اقراء قرآن کرد و ابوبکربن العربی نیز او را در شمار شیوخ خویش آرد و در باب وی گوید: واقف علی اللغه مذاکر ثقه فاضل قرأ علی ابوی علی الشرمقانی و العطار، و ابی الحسن بن فارس الخیاط و ابی الفتح ابن المقدر و ابی الفتح بن شیطا و غیرهم. رجوع به معجم الادبا ج1 صص413 - 414 شود.
(1) - لعله: المقری. (مار گلیوث).
نعلل بالدواء اذا مرضنا
و هل یشفی من الموت الدواء
و نختار الطبیب و هل طبیب
یؤخر ما یقدمه القضاء
و ما انفاسنا الاحساب
و لا حرکاتنا الافناء.
و ابوعلی حسین بن محمد بن فیرو الصدفی او را در زمرهء شیوخ خود آرد و پس از ذکر نسب او در باب وی گوید: البغدادی الضریر المغربی(1)الادیب و لعله اضر علی کبرفان المحب بن النجار اخبرنی انه رای خطه تحت الطباق متغیراً. و این صدفی کتاب المستنیر و کتاب مفردات او را از او سماع دارد و گوید او شیخی است فاضل و ماهر در حنفیه، و سماع بسیار دارد و عمر خویش وقف اقراء قرآن کرد و ابوبکربن العربی نیز او را در شمار شیوخ خویش آرد و در باب وی گوید: واقف علی اللغه مذاکر ثقه فاضل قرأ علی ابوی علی الشرمقانی و العطار، و ابی الحسن بن فارس الخیاط و ابی الفتح ابن المقدر و ابی الفتح بن شیطا و غیرهم. رجوع به معجم الادبا ج1 صص413 - 414 شود.
(1) - لعله: المقری. (مار گلیوث).