ضیف
[ضَ] (ع مص) نزدیک شدن آفتاب به فروشدن. (منتهی الارب). نزدیک شدن آفتاب بغروب. (منتخب اللغات). || بیک سو رفتن تیر از نشانه. || فرودآمدن غم بر کسی. (منتهی الارب) (منتخب اللغات). || مهمان شدن نزد کسی. ضیافه. (منتهی الارب). مهمان شدن. (زوزنی). مهمان داشتن کسی را. (منتخب اللغات). || بی نمازی شدن زن. || چسبیدن و میل کردن. (منتهی الارب). چسبیدن. (زوزنی).