احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن عبدالملک بن احمدبن عبدالملک بن عمر بن محمد بن عیسی بن شهید. مکنی به ابوعامر. او اشجعی النسب است از اولاد وضاح بن رزاح که بیوم المرج با ضحاک بود. حمیدی ذکر او آورده و گوید: وفات احمدبن عبدالملک در جمادی الاولی سال 426 ه . ق. بقرطبه و مولد او در 312 ه . ق. بود و پدر وی عبدالملک بن احمدشیخی از شیوخ وزراء دولت عامریه و یکی از اهل ادب و شعر بود و جد او احمدبن عبدالملک ذوالوزارتین نیز ادیب بود و بروزگار عبدالرحمان الناصر میزیست و او را شعر و بدیهه است و نظیر وی در دو دانش نظم و نثر نیامده است و ابوعامر احمدبن عبدالملک یکی از علماء ادب و معانی شعر و اقسام بلاغت است با حظ و بهرهء تمام و در بلاغت کس با او برابری نیارست کردن و او راست: کتاب حانوت عطار و کتب دیگر و شعر بسیار و مشهور. و ابومحمد علی بن احمد بمباهات و تفاخر گوید: و از بلغاء ماست، احمدبن عبدالملک بن شهید ...و از شعر اوست:
و ما الان قناتی غمز حادثه
ولا استخف بحلمی قطّ انسان
امضی علی الهول قدما لاینهنهنی
و انثنی لسفیهی و هو حردان
و لا اقارض جهالاً بجهلهم
والامر امری و الایام اعوان
اهیب بالصبر و الشحناء ثائره
واکظم الغیظ والاحقاد نیران.
و هم او راست:
المت بالحب حتی لودنا اجلی
لما وجدت لطعم الموت من الم
وزادنی کرمی عمن ولهت به
ویلی من الحب او و یلی من الکرم.
و ابومحمد علی بن احمد گوید: از ابوعامر فرزندی نیامد و با مرگ وی خاندان وزیر، پدر او منقرض گردید. و ابوعامر احمد جوانمرد و بخشنده بود و مال را بچیزی نمی شمرد و بر فائتی اندوه نمی خورد و عزیزالنفس و در گفتار مائل بلاغ و زیج بود و از دانش طب نصیبی وافر داشت. و نیز او راست: کشف (یا حل) الدّک و ایضاح الشک در علم حیل و شعبده و التوابع والزوابع.
و ما الان قناتی غمز حادثه
ولا استخف بحلمی قطّ انسان
امضی علی الهول قدما لاینهنهنی
و انثنی لسفیهی و هو حردان
و لا اقارض جهالاً بجهلهم
والامر امری و الایام اعوان
اهیب بالصبر و الشحناء ثائره
واکظم الغیظ والاحقاد نیران.
و هم او راست:
المت بالحب حتی لودنا اجلی
لما وجدت لطعم الموت من الم
وزادنی کرمی عمن ولهت به
ویلی من الحب او و یلی من الکرم.
و ابومحمد علی بن احمد گوید: از ابوعامر فرزندی نیامد و با مرگ وی خاندان وزیر، پدر او منقرض گردید. و ابوعامر احمد جوانمرد و بخشنده بود و مال را بچیزی نمی شمرد و بر فائتی اندوه نمی خورد و عزیزالنفس و در گفتار مائل بلاغ و زیج بود و از دانش طب نصیبی وافر داشت. و نیز او راست: کشف (یا حل) الدّک و ایضاح الشک در علم حیل و شعبده و التوابع والزوابع.