ضعیف
[ضَ] (اِخ) سمعانی در انساب گوید: ابومحمد عبدالله بن محمد الضعیف ظنی، انه من اهل الکوفه روی عن عبدالله بن نمیر روی عنه عمر بن سنان الطائی و غیره و هکذا ذکره ابوحاتم بن حیان فی کتاب الثقات قال و انما قیل له الضعیف لایقانه و ضبطه هذا قول ابی حاتم و سعمت انه انما قیل له الضعیف یعلی فی بدنه(1) لنحافته و دسته (؟) لا انه ضعیف فی الحدیث و قال ابوحاتم الرازی عبدالله بن محمد الضعیف صدوق من اهل طرسوس اصله بغدادی سمعت اباالعلاء احمدبن محمد بن الفضل الحافظ بجامع اصبهان انا ابوالفضل محمد بن طاهر المقدسی الحافظ اجازه سمعت ابااسحاق الحبال بمصر یقول سمعت ابامحمد عبدالغنی بن سعید الحافظ یقول رجلان جلیلان لحقهما لقبان(2)لایستحقان(3) معویه بن عبدالکریم الضال و انما ضل(4) فی طریق مکه و عبدالله بن محمد الضعیف و انما کان ضعیفاً فی جسده لا فی حدیثه و قد افردنا لهما جزازه(5). (انساب سمعانی ورق 362).
(1) - گمان می کنم در این جا سقطی باشد.
(2) - در اصل: لعتان (تصحیح متن قیاسی است).
(3) - در اصل: مسحان (تصحیح متن قیاسی است).
(4) - در اصل: طل (تصحیح متن قیاسی است).
(5) - در اصل: جزاره (تصحیح متن قیاسی است).
(1) - گمان می کنم در این جا سقطی باشد.
(2) - در اصل: لعتان (تصحیح متن قیاسی است).
(3) - در اصل: مسحان (تصحیح متن قیاسی است).
(4) - در اصل: طل (تصحیح متن قیاسی است).
(5) - در اصل: جزاره (تصحیح متن قیاسی است).