ضخم

معنی ضخم
[ضَ / ضَ خَ] (ع ص) هنگفت. ستبر. تناور. (مجمل اللغه) (دهار). سطبر و کلان از هر چیزی. (منتهی الارب) (منتخب اللغات). بزرگ هیکل پرگوشت. (منتهی الارب). دفزک بزرگ. (مهذب الاسماء). کلفت. زفت. ضخمه. ضخیم. ج، ضخام : گنگ امردی بود ضَخم و زفت. (حاشیهء فرهنگ اسدی نسخهء نخجوانی).
لنگ ولیکن نه سست، زرد ولیکن نه زشت
گنگ و نگردد خموش، ضخم و نباشد گران.
مسعودسعد.
روباه... گفت ندانستم که هر کجا جثه ضخم تر و آواز هایلتر، منفعت آن کمتر. (کلیله و دمنه).
جسم ضخمی داشت کس او را نبرد
ماند در مسجد چو اندر جام دُرد.مولوی.
|| ضخم اندام. هلغَف. آکنده گوشت. || راه گشاده و روشن. || آب بسیار. (منتهی الارب). || گران. ثقیل. سنگین (در آب). || ضخم الفخذین؛ ستبرران.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.