ضحاک
[ضَحْ حا] (اِخ) ابن علوان(1). رجوع به ضحاک بیوراسف و ضحاک علونی و آک و بیوراسف شود.
(1) - به گفتهء ابن البلخی در فارسنامه (چ اروپا ص 11) مراد از این ضحاک همان بیوراسف است.
(1) - به گفتهء ابن البلخی در فارسنامه (چ اروپا ص 11) مراد از این ضحاک همان بیوراسف است.