آکنده گوش
[کَ دَ / دِ] (ص مرکب)اصمّ. کر. مجازاً، اندرزناپذیر. که پند ننیوشد :
فراوان سخن باشد آکنده گوش
نصیحت نگیرد مگر در خموش.سعدی.
پریشیده عقل و پراکنده هوش
ز قول نصیحتگر آکنده گوش.سعدی.
بفریاد تا برنداری خروش
سخن نشنود مرد آکنده گوش.؟
فراوان سخن باشد آکنده گوش
نصیحت نگیرد مگر در خموش.سعدی.
پریشیده عقل و پراکنده هوش
ز قول نصیحتگر آکنده گوش.سعدی.
بفریاد تا برنداری خروش
سخن نشنود مرد آکنده گوش.؟
درگاه به پرداخت ملت برای ووکامرس
اتصال فروشگاه شما به شبکه به پرداخت ملت برای پرداخت آنلاین سریع و مطمئن با تمامی کارتهای عضو شتاب
مشاهده جزئیات محصول