صیدگر
[صَ / صِ گَ] (ص مرکب)صیدگیر. شکارچی. صیاد. شکارگر :
صیدگری بود عجب تیزبین
بادیه پیمای و مراحل گزین.نظامی.
صیدگری دام به صحرا کشید
بر سر ره رخت تمنا کشید.
میرخسرو (از آنندراج).
صیدگری بود عجب تیزبین
بادیه پیمای و مراحل گزین.نظامی.
صیدگری دام به صحرا کشید
بر سر ره رخت تمنا کشید.
میرخسرو (از آنندراج).
درگاه پرداخت ایران کیش برای ووکامرس
با ایرانکیش، پرداخت آنلاین مشتریان فروشگاه ووکامرس شما سریع، ایمن و با پشتیبانی شبکه شتاب انجام میشود.
مشاهده جزئیات محصول
