صیدانداز
[صَ / صِ اَ] (نف مرکب)شکارانداز. شکارگیر. نخجیرگیر. صیاد. شکارگر :
کشتن خود خواستم از غمزهء خونریز او
گفت صیدانداز ساکن صید را تعجیل چیست؟
امیرخسرو (از آنندراج).
کشتن خود خواستم از غمزهء خونریز او
گفت صیدانداز ساکن صید را تعجیل چیست؟
امیرخسرو (از آنندراج).