آکنده

معنی آکنده
[کَ / کُ دَ / دِ] (اِ) جایگاه ستور. آخور. آخُر. اصطبل. پاگاه. پایگاه. طویله :
روز به آکنده شدم یافتم
آخُر چون پاتلهء سفلگان.ابوالعباس.
چراگاه اسبان شود کوه و دشت
به آکنده زآن پس نباید گذشت(1).
فردوسی (از اسدی).
همه چارپایان بکردار گور
بر آکنده آکنده گردن بزور
بگردن بکردار شیران نر
بسان گوزنان بگوش و بسر.فردوسی.
لؤلؤافشان کند دو جزع مرا
عشق آن لعل لؤلؤآکنده
وآن دگر کندگان در آن حجره
بر سکیزان چو خر در آکنده.سوزنی.
خوه سر خر باش یا تو خواه سُم خر
خواه به آکنده باش و خواه بصحرا.سوزنی.
(1) - در نسخ شاهنامه، از خطی و چاپی که در دست است، مصراع دوم این است: گیاهان زیال یلان برگذشت.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.