صول
[صَ] (ع مص) حمله کردن بر حریف خود و زیادتی نمودن. (منتهی الارب). حمله بردن. (تاج المصادر بیهقی) (مصادر زوزنی) (دهار) :
صدهزاران گور ده شاخ و دلیر
چون عدم باشد به پیش صول شیر.مولوی.
|| کشتن کسی را. || راندن خر ماده یا گلهء خر کره را. || برجستن بر چیزی. || اندازه کرده شدن برای کسی. (منتهی الارب).
صدهزاران گور ده شاخ و دلیر
چون عدم باشد به پیش صول شیر.مولوی.
|| کشتن کسی را. || راندن خر ماده یا گلهء خر کره را. || برجستن بر چیزی. || اندازه کرده شدن برای کسی. (منتهی الارب).