صمد
[صَ] (ع اِ) جای بلند درشت. (منتهی الارب). زمین بلند درشت. (مهذب الاسماء). المکان المرتفع الغلیظ. ج، اَصماد، صِماد. (اقرب الموارد). در معجم البلدان آرد که بهر سه حرکت (ص) بدین معنی آمده است. || (مص) آهنگ کردن. (منتهی الارب). قصد کردن. (مصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) (دهار). || سربند بستن شیشه را. || زدن. برپای کردن. || انتظار فرصت نمودن. || اثر نمودن سوختگی آفتاب در روی. (منتهی الارب).