صلب
[صَ لَ] (ع اِ) چربش استخوان و فی الحدیث: لما قدم مکه اتاه اصحاب الصلب؛ ای الذین یجمعون العظام و یستخرجون ودکها و یأتدمون به. || استخوان پشت. (منتهی الارب). مازوی پشت. (مهذب الاسماء). عظم من لدن الکاهل الی العجب. (قاموس). || زمین درشت. (منتهی الارب).