صرع
[صَ] (ع اِ) مثل و مانند. || مقابل و برابر: هو صرع کذا؛ ای حذاؤه. || لنگهء چیزی. || بامداد و شبانگاه، یعنی از بامداد تا زوال یک صرع و از زوال تا غروب صرع دیگر. روز و شب: اتیته صرعی النهار؛ آمدم او را بامداد و شبانگاه. || گونه از گونه های چیزی. ج، اصرع. صروع. (منتهی الارب). نوع از هر چیزی. || ترکتهم صرعین؛ یعنی منتقل میشوند از حالی بحال دیگر. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || رنگ: هو ذو صرعین؛ دارای دو رنگ است. (از منتهی الارب).