صدیق
[صِدْ دی] (ع ص) مرد بسیارصدق. دائم الصدق. آنکه قول خود را بفعل خود راست گرداند. (منتهی الارب). سخت راستگو. (ترجمان علامهء جرجانی) (مهذب الاسماء). بسیار راستگو. (غیاث اللغات) :
توفیق رفیق اهل تصدیق شود
زندیق در این طریق صدیق شود.خاقانی.
اندر این هفته هشت نه صدیق
مصطفی را بخواب دیده ستند.خاقانی.
|| کسی را گویند که در تصدیق آنچه بر رسول خدا صلی الله علیه و سلم آمده است کامل بود بعلم قول و فعل بصفاء باطن و قربی که او راست بباطن پیغمبر و بدین جهت است که در کتاب خدا مرتبه ای بین نبی و صدیق فاصله نشده است که فرماید: فاولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین. (قرآن 4/69 (کذا فی اصطلاحات الصوفیه از کشاف اصطلاحات الفنون).
توفیق رفیق اهل تصدیق شود
زندیق در این طریق صدیق شود.خاقانی.
اندر این هفته هشت نه صدیق
مصطفی را بخواب دیده ستند.خاقانی.
|| کسی را گویند که در تصدیق آنچه بر رسول خدا صلی الله علیه و سلم آمده است کامل بود بعلم قول و فعل بصفاء باطن و قربی که او راست بباطن پیغمبر و بدین جهت است که در کتاب خدا مرتبه ای بین نبی و صدیق فاصله نشده است که فرماید: فاولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین. (قرآن 4/69 (کذا فی اصطلاحات الصوفیه از کشاف اصطلاحات الفنون).