صدمه
[صَ مَ] (ع اِ) مصیبت. (منتهی الارب). و فی الحدیث: الصبر عند الصدمه الاولی؛ ای الصبر یحمد عند اول الرزیه. (منتهی الارب). || آسیب. گزند :
آسودگی مجوی که از صدمهء اجل
کس را نداده اند برات مسلمی.؟
رجوع به صدمت شود. || (اِمص) برکندگی. (منتهی الارب). آزردگی. || (مص) سخت زدن. (مقدمهء لغت میرسید شریف). رجوع به صدمت شود. || یکبار راندن. (منتهی الارب). || یک نوبت کوفتن دو چیز با هم. (غیاث اللغات). || آسیب رساندن. (غیاث اللغات). رجوع به صدمت شود.
آسودگی مجوی که از صدمهء اجل
کس را نداده اند برات مسلمی.؟
رجوع به صدمت شود. || (اِمص) برکندگی. (منتهی الارب). آزردگی. || (مص) سخت زدن. (مقدمهء لغت میرسید شریف). رجوع به صدمت شود. || یکبار راندن. (منتهی الارب). || یک نوبت کوفتن دو چیز با هم. (غیاث اللغات). || آسیب رساندن. (غیاث اللغات). رجوع به صدمت شود.