احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن جرج الذهبی مکنی به ابوجعفر. معاصر ابوالولیدبن رشد. او فاضل و عالم بصناعت طب و در اعمال آن صاحب حسن تأتّی بود و منصور را در طب خدمت میکرد و پس از او بخدمت پسر وی ناصر پیوست و در مجلس مذاکرهء ادب حاضر میشد و او در زمرهء علمائی است که بجهت اشتغال بحکمت و علوم اوائل مغضوب منصور و سپس مورد توجه او گردید و منصور او را تمجید میکرد و شکر میگفت و در حق او میگفت: ان اباجعفر الذهبی کالذهب الابریز الذی لم یزدد فی السّبک الا جوده. وفات او به تلمسان هنگام غزوهء ناصر در افریقیه600 ه . ق. بود. رجوع به عیون الانباء ابن ابی اصیبعه ج2 ص76 و 77 و 81 شود.