صانع

معنی صانع
[نِ] (ع ص) نعت فاعلی از صنع. دست کار. (ربنجنی) (تفلیسی) (دهار). پیشه ور. جلذی. (منتهی الارب) :
پس مقدران را و صانعان را بیاورد و مالهای بسیار بذل کرد تا مصرفهای آب بساختند. (فارسنامهء ابن بلخی ص 151).
آفتابست کیمیاگر و بس
واصلی صانعی قوی تأثیر.خاقانی.
صانع زرین عمل، پیر صناعت علی
کز ید بیضا گذشت دست عمل ران او.
خاقانی.
|| (اِخ) نامی از نامهای خدا :
شده حیران همه در صنع صانع
همه سرگشتگان شوق مبدع.ناصرخسرو.
مدبر و غنی و صانع و مقدر و حی
همه بلفظ برآویخته است از او بیزار.
ناصرخسرو.
صانع قادر دگر ز(1) بی غرضی
گنبد گردان زرنگار کند.ناصرخسرو.
خرد خیره شد آنجا کز جهالت
گروهی را ز صانع بر گمان دید.مسعودسعد.
بر صانعی که روی بهشت آفرید و ری
خاقانی! آفرین خوان خاقانی! آفرین.
خاقانی.
صانعا شکر تو واجب شمرم
که وجود همه ممکن تو کنی.خاقانی.
قیاس عقل تا آنجاست بر کار
که صانع را دلیل آید پدیدار.نظامی.
چو صنعت بصانع ترا ره نمود
نوائی بر این پرده نتوان فزود.نظامی.
اول دفتر بنام ایزد دانا
صانع و پروردگار و حی و توانا.سعدی.
آن صانع لطیف که بر فرش کائنات
چندین هزار صورت الوان نگار کرد.سعدی.
(1) - ظ : نگر ز. رجوع به تعلیقات دیوان ناصرخسرو شود.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.