احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن بویه ابوشجاع بن فناخسرو مکنی به ابوالحسین(1). و ملقب به معزالدوله و منبوز به اقطع برادر عمادالدوله علی و رکن الدوله حسن از آل بویه. خوندمیر در حبیب السیر (ج1 ص349) آرد: در سنهء اثنی وعشرین وثلثمائه (322 ه . ق.) معزالدوله بموجب اشارهء برادر بزرگتر (علی بن بویه) بکرمان شتافت و پسر الیاس که بروایت روضه الصفا محمد و بعقیدهء صاحب گزیده علی نام داشت در آن بلده متحصن شده معزالدوله آغاز محاصره کرد. حمدالله المستوفی گوید که در اوقات محاصره امیرعلی بن الیاس نه روز لباس جنگ پوشیده بقدر امکان در مدافعهء ایشان رسم اجتهاد بجای می آورد و هر شب نزلی مناسب ترتیب کرده بمعسکر معزالدوله میفرستاد دیلمیان ازین دو صورت متناقض متعجب شده پرسیدند که با وجود مخالفت و محاربت سبب ارسال نزل و ساوری چیست امیرعلی جواب داد که روز محاربه مینمایم و شر شما را که در مقام عداوت آمده اید از خود دور میکنم و چون شما درین ملک مهمانید مروت چنان اقتضا میکند که شب نزل میفرستم معزالدوله از استماع این سخن منفعل گشته بین الجانبین قواعد مصالحه استحکام یافت و چون امیرعلی فوت شد پسرش بجایش بنشست و میان او و معزالدوله به کرات محاربات دست داد. عاقبت معزالدوله آن مملکت را مسخر ساخت. آنگاه رایت عزیمت بصوب اهواز برافراخت و آن حدود را نیز از گماشتگان خلیفهء بغداد انتزاع نموده در سنهء ثلاث وثلثین وثلثمائه بواسط رفت و از بغداد توزون که امیرالامراء خلیفه بود بجنگ او شتافته دوازده روز متعاقب غبار معرکهء هیجا در هیجان بود عاقبت توزون منهزم گشته معزالدوله به اهواز بازگشت و در سنهء اربع وثلثین وثلثمائه که توزون فوت شد بار دیگر معزالدوله بر سمند جهانگیری نشسته عنان بازنکشید و ابن شیرزاد که بعد از توزون امیرالامراء شده بود از وی گریخته معزالدوله در جمادی الاول سنهء مذکوره بباب الشماسیه نزول اجلال فرمود و روز دیگر بمجلس مستکفی رفته با وی بیعت نمود و در آن روز خلیفه او را معزالدوله لقب داد و معزالدوله از روی استقلال در سرانجام امور ملک و مال دخل کرده مبلغ پنج هزار درم هر روز جهت اخراجات خلیفه مقرر ساخت و بعد از روزی چند مستکفی را از خلافت خلع کرد و المطیع بالله را قایم مقام گردانید. بعد از آن میان ناصرالدوله بن حمدان که به اغواء ابن شیرزاد لشکر بدارالسلام بغداد کشید و میان او و معزالدوله محاربات روی نمود در محرم سنهء 335 ه . ق. مهم بمصالحه انجامید و ناصرالدوله بطرف موصل روانه گردید و در سنهء 336 معزالدوله بصره را ساخته و در سنهء 337 بموصل رفته و بالاخره ناصرالدوله به این معنی راضی شده عنان مراجعت انعطاف داد و در سنهء خمس واربعین وثلثمائه (345 ه . ق.). نوبت دیگر بین الجانبین آتش نزاع ارتفاع یافته و معزالدوله عازم موصل شده و ناصرالدوله بار دیگر به نصیبین رفت و معزالدوله آن مقدار او را تعاقب نمود که ببلاد شام درآمد آنگاه بنابر عرض مرض به بغداد معاودت کرد و فرمود تا بر درهای مساجد کندند که لعن الله معاویه بن ابی سفیان و لعن من غصب فاطمه فدکا و لعن من منع ان یدفن الحسن (ع) عند قبر جدّه (ص) و من نفی اباذر الغفاری و من اخرج العباس عن شوری و بدین واسطه شورشی در میان سنیان پیدا شده. شب بعضی از این منقورات را حک کردند و معزالدوله روز دیگر فرمود که باز بعمل آوردند و معزالدوله حسن بن محمد المهلبی مصلحت چنان دید که در لعن غیر معاویه دیگری را نام نبرند و بجای سایر کلمات مذکوره بنویسند لعن الله الظالمین لاَل رسول الله (ص) و به این تدبیر آن غوغا تسلّی یافت. وفات معزالدوله در سنهء ست وثلثین وثلثمائه است عمرش بعقیدهء صاحب گزیده پنجاه وچهارسال بود و زمان سلطنتش بیست ویکسال و سه ماه. معاصر عمادالدوله و هفده سال در عهد رکن الدوله و ابوجعفر محمد النصیری و حسن بن محمد المهلبی در سلک وزراء معزالدوله انتظام داشتند و حسن بن محمد که به صفت جود و سخاوت موصوف بود در سنهء 336 از عالم انتقال نمود - انتهی. و رجوع به حبیب السیر ج1 ص304 و تاریخ الحکمای قفطی ص109 س11 و مجمل التواریخ و القصص ص390 و آثارالباقیهء بیرونی ص133 و رجوع به معزالدوله احمد... شود.
(1) - در آثار الباقیه ص133 کنیهء او ابوالحسن آمده.
(1) - در آثار الباقیه ص133 کنیهء او ابوالحسن آمده.