صاب
(ع اِ) هر نباتی را گویند که آن را شیری باشد، یعنی در وقت بریدن و شکستن از آن چیزی برآید سفید، مانند شیر. (برهان قاطع). || درختی است که چون فشرده شود از او هیئت شیر آبی بیرون آید و اگر قطره ای از آن در چشم افتد، در نظر او چنان نماید که از آسمان شهاب سوی زمین می آید و در هوا درافشان شود و منبت او در اقصای بلاد شام است و طعم او تلخ بود. و ابوعبیده از اصمعی روایت کند که طعم صاب و سلع تلخ است و لیث گوید صاب عصارهء درختی است که طعم او تلخ است. (ترجمهء صیدنهء ابوریحان). || گویند قثاءالحمار است، به تحقیق نوعی از یتوعات است. (اختیارات بدیعی). و در نسخه ای دیگر از همین کتاب چنین آمده است: صابون الصاره (بجای صاب) و پس از آن آرد: گویند قثاءالحمار و گویند به تحقیق نوعی از یتوعات است. || اسم عربی جمیع اشیای بسیار تلخ است و بر قثاءالحمار و بر نوعی از گیاه شیردار بسیار تلخ شامل است. (تحفهء حکیم مؤمن) : از حلاوت مذاق، حلاوت شهد و شکر را در مرارت صاب و صبر یابد. (جهانگشای جوینی). || باران ریزان. (منتهی الارب). || و به صفاهانی سیب را که تفاح باشد صاب خوانند. (برهان قاطع).