شیطانک
[شَ / شِ نَ] (اِ مرکب) عنکبوت. (یادداشت مؤلف). || قسمتی متحرک از تفنگ که به ارادهء تیرانداز بسختی بر پستانک خورد و آتش از چاشنی جهاند. در تفنگ و امثال آن، آهنی که با کشیدن پاشنه بر چاشنی بسختی فرودآید و آنرا مشتعل کند. (یادداشت مؤلف). دنگ. چخماق. || (اصطلاح موسیقی)(1) در ساز، پردهء نخستین تار یا چیزی شبیه خرک بالای دسته. (یادداشت مؤلف). سیمگیرساز. (فرهنگ فارسی معین).
(1) - Sillet.
(1) - Sillet.