شیز

معنی شیز
(معرب، اِ) چوبی هندی که از آن طبق می سازند. (ناظم الاطباء). چوب سیاه. (یادداشت مؤلف). چوبی است سیاه که از وی کاسه ها سازند، یا آن آبنوس است یا ساهم یا چوب جوز(1). (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). آبنوس. (ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء) (یادداشت مؤلف). آبنوس را گویند، و آن چوبی باشد سیاه که از آن چیزها سازند. (برهان). آبنوس، و گفته اند چوبی است که از آن کمان سازند، و از این سبب بر کمان نیز اطلاق کنند. (انجمن آرا) (آنندراج) :
شیز و شبه ندیدم مشک و سیاه و قیر
مانند روزگار من و زلفکان تو.
منصور منطقی.
یکی دخمه کردند از شیز و عاج
بیاویختند از بر گاه تاج.فردوسی.
ز دیبا و خز چارصد تخت نیز
همه تخته ها کرده از چوب شیز.فردوسی.
فروبرده از شیز و صندل عمود
یک اندر دگر بافته چوب عود.فردوسی.
یکی گنبد از آبنوس و زجاج
به پیکر ز پیلسته و شیز و ساج.فردوسی.
به بیگانگان هم نشاید بنیز
نجوید کسی عاج در چوب شیز.فردوسی.
همی برفزودی بر آن چند چیز
ز زرّ و ز سیم و ز عاج و ز شیز.فردوسی.
چو پوشید شب عاج گیتی به شیز
پراکند بر سبز مینا پشیز.اسدی.
ز مشک سلسله داری نهاده بر خورشید
ز شیز دایره داری کشیده بر دیبا.معزی.
|| کمان و قوس. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). کمان تیراندازی. (از برهان). کمان. (صحاح الفرس) (از آنندراج) (از انجمن آرا) :
چو با تیغ نزدیک شد ریو نیز
به زه برکشید آن خمانیده شیز.
؟ (از انجمن آرا).
|| درخت گردکان. (ناظم الاطباء). درخت گردو. (فرهنگ فارسی معین). چوب گردو (شاید از جوز و گوز). (یادداشت مؤلف).
(1) - در منتهی الارب بجای «جوز»، «جرز» آمده و ظاهراً اشتباه است.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.