احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن ابراهیم بن ابی عاصم اللولوئی، ابوبکر الزبیدی و من نحاه القیروان ابن ابی عاصم.(1) او یکی از دانشمندان نقاد در عربیت و غریب و نحو است. و بر اکثر دواوین عرب شرح دارد. و چنانکه زبیدی گوید وفات وی بچهل وشش سالگی در سال 318 ه . ق. بوده است. احمد بیشتر ملازمت ابومحمد مکفوف نحوی می کرد و نحو و عربیت از وی فراگرفت و در علم و بیان و پاسخ اسئله علمی صادق بود و او راست تألیفی در ضاد و ظاء و این کتابی روشن و خوش عبارت است. و وی شاعری شیرین سخن بود و پدرش از توانگران عصر خود بود و او هیچگاه کس را بقصد صلت و جائزه مدح نگفت و در آخر عمر از سرودن شعر دست بازداشت و تنها بطلب حدیث فقه پرداخت. و از گفته های اوست:
ایا طلل الحیّ الذین تحملوا
بوادی الغضا کیف الاحبه و الحال
و کیف قضیب البان و القمر الذی
بوجنته ماء الملاحه سیال
کأن لم تدر ما بیننا ذهبیه
عبیریّه الانفاس عذراء سلسال
و لم اتوسد ناعماً بطن کفه
و لم یحو جسمینا مع اللیل سربال
فبانت به عنی و لم ادر بغته
طوارق صرف البین و البین مغیال
فلما استقلت ظعنهم(2) و حدوجهم
دعوت و دمع العین فی الخد هطال
حرمت منای منک ان کان ذاالذی
تقوّله الواشون عنی کما قالوا.
(1) - یاقوت چ مارگلیوث ج 1 ص372.
(2) - ن ل: ضیفهم.
ایا طلل الحیّ الذین تحملوا
بوادی الغضا کیف الاحبه و الحال
و کیف قضیب البان و القمر الذی
بوجنته ماء الملاحه سیال
کأن لم تدر ما بیننا ذهبیه
عبیریّه الانفاس عذراء سلسال
و لم اتوسد ناعماً بطن کفه
و لم یحو جسمینا مع اللیل سربال
فبانت به عنی و لم ادر بغته
طوارق صرف البین و البین مغیال
فلما استقلت ظعنهم(2) و حدوجهم
دعوت و دمع العین فی الخد هطال
حرمت منای منک ان کان ذاالذی
تقوّله الواشون عنی کما قالوا.
(1) - یاقوت چ مارگلیوث ج 1 ص372.
(2) - ن ل: ضیفهم.