شورم
[رَ](1) (اِ) کوه. جبل. (ناظم الاطباء) (از برهان). کوه باشد... و اعراب آن یقین نیست(2). (انجمن آرا) :
چو برداری میان شورم آواز
مر آواز تو را پاسخ دهد باز.
(ویس و رامین).
دل ویسه بسی سختر ز شورم(3)
ز خوی بد همی ماند به کژدم.
(ویس و رامین).
|| مرکب تحریر. || سیاهی. || مداد. || بهی و سفرجل. (ناظم الاطباء).
(1) - با میم و حرکت مجهول. (برهان).
(2) - ضبط این کلمه بر اساس ضبط ناظم الاطباء است.
(3) - به اعتبار حرکت دال در کژدم، حرف راء در شورم مضموم خواهد بود.
چو برداری میان شورم آواز
مر آواز تو را پاسخ دهد باز.
(ویس و رامین).
دل ویسه بسی سختر ز شورم(3)
ز خوی بد همی ماند به کژدم.
(ویس و رامین).
|| مرکب تحریر. || سیاهی. || مداد. || بهی و سفرجل. (ناظم الاطباء).
(1) - با میم و حرکت مجهول. (برهان).
(2) - ضبط این کلمه بر اساس ضبط ناظم الاطباء است.
(3) - به اعتبار حرکت دال در کژدم، حرف راء در شورم مضموم خواهد بود.
درگاه به پرداخت ملت برای ووکامرس
اتصال فروشگاه شما به شبکه به پرداخت ملت برای پرداخت آنلاین سریع و مطمئن با تمامی کارتهای عضو شتاب
مشاهده جزئیات محصول