شنبه
[شَمْ بَ / بِ / بِهْ] (اِ)(1) شنبد. شنبذ. نام روز اول هفته باشد. (برهان). نام اولین روز ایام هفته است و تا شش روز مکرر شود. و آن را شنبد با دال نیز گفته اند. (انجمن آرا) (آنندراج). روز اول هفته. از کلمهء عبری شَبَّت. سَبْت. (یادداشت مؤلف): شیار؛ نام روز شنبه. (منتهی الارب) :
تا چو آدینه بسر برده شد آید شنبه
تا چو ماه رمضان بگذرد آید شوال.فرخی.
مانده میراث ز جدّانش از پارینه
شوخگن گشته، از شنبه و آدینه.منوچهری.
شنبه آنجا که قسم شنبه بود
و آن دگرها چنان کز آن به بود.نظامی.
فکر شنبه تلخ دارد جمعهء اطفال را
عشرت امروز بی اندیشهء فردا خوش است.
صائب.
- شنبه شب؛ شبی که فردای آن یکشنبه است.
(1) - لغتی است سامی. در آرامی sabbath، سریانی shabta، عبری shabbat، اکدی shabattu. شباتو در نزد اکدیان به روز پانزدهم ماه (روزی که دائرهء ماه پر شود) اطلاق میشد. این کلمه مشتق از افعال ذیل است: عبری shabat (از کار کنار رفت، استراحت کرد)، سریانی shbat(استراحت کرد)، اکدی shabatu(استراحت کرد، عاطل گذاشت)، عربی سَبَتَ (استراحت کرد) و سَبَتَ الشی ءَ (قطع کرد آن را) و آن از «سب» است بمعنی قطع، و استراحت متوقف بر انقطاع از شغل مولد تعب. همین کلمه است که در عربی سبت «شنبه» و در فرانسوی Samedi و در آلمانی Samstagشده. رجوع به «یشتها» پورداود ج2 ص79، معجمیات عربیه-سامیه ص175 شود. (حاشیهء برهان چ معین).
تا چو آدینه بسر برده شد آید شنبه
تا چو ماه رمضان بگذرد آید شوال.فرخی.
مانده میراث ز جدّانش از پارینه
شوخگن گشته، از شنبه و آدینه.منوچهری.
شنبه آنجا که قسم شنبه بود
و آن دگرها چنان کز آن به بود.نظامی.
فکر شنبه تلخ دارد جمعهء اطفال را
عشرت امروز بی اندیشهء فردا خوش است.
صائب.
- شنبه شب؛ شبی که فردای آن یکشنبه است.
(1) - لغتی است سامی. در آرامی sabbath، سریانی shabta، عبری shabbat، اکدی shabattu. شباتو در نزد اکدیان به روز پانزدهم ماه (روزی که دائرهء ماه پر شود) اطلاق میشد. این کلمه مشتق از افعال ذیل است: عبری shabat (از کار کنار رفت، استراحت کرد)، سریانی shbat(استراحت کرد)، اکدی shabatu(استراحت کرد، عاطل گذاشت)، عربی سَبَتَ (استراحت کرد) و سَبَتَ الشی ءَ (قطع کرد آن را) و آن از «سب» است بمعنی قطع، و استراحت متوقف بر انقطاع از شغل مولد تعب. همین کلمه است که در عربی سبت «شنبه» و در فرانسوی Samedi و در آلمانی Samstagشده. رجوع به «یشتها» پورداود ج2 ص79، معجمیات عربیه-سامیه ص175 شود. (حاشیهء برهان چ معین).