شمه
[شِ مَ / مِ] (اِ) سرشیر. قیماق. (از برهان) (ناظم الاطباء) (از غیاث) (از فرهنگ جهانگیری). سرشیر. (فرهنگ فارسی معین). || اولین شیری که از گاو یا گوسفند پس از زاییدن دوشند و غلظتی دارد. کال. || شیری که بخودی خود و بدون دوشیدن از پستان بچکد. (از انجمن آرا) (از برهان) (ناظم الاطباء) (از آنندراج).