شمول
[شَ] (اِ) جمعیت و سامان. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (برهان). جمعیت. (فرهنگ جهانگیری) :
نریمان بشد شاد گفتا بمول
همه کارهای جهان شد شمول.
اسدی (از جهانگیری).
نریمان بشد شاد گفتا بمول
همه کارهای جهان شد شمول.
اسدی (از جهانگیری).