شلیل
[شَ] (اِ) میوهء خوشبو و گوارا و آبدار شبیه به شفتالو. (از غیاث) (از فرهنگ جهانگیری) (ناظم الاطباء) (از انجمن آرا) (از آنندراج). زلیق. شلیر. شفترنگ. رنگینان. تالانک. فرسک. شفتالوی بی پرز. شبته رنگ. و در شلیر، را به لام بدل شود. (یادداشت مؤلف). درختی است(1) از تیرهء گل سرخیان از دستهء بادامیها که در حقیقت یکی از گونه های هلو محسوب است. میوه اش از هلو کوچکتر و بدون کرک و دارای طعمی مطبوع است. اصل این درخت از آسیا است و بهترین نوع آن در ایران کشت می شود. (فرهنگ فارسی معین). رنگش سفید یا سرخ و یا سرخ و سفید است :
زمین بین که از رنگ معشوق عاشق
گهی سیب بیرون دهد گه شلیل.
خواجه عمید لوبکی (از جهانگیری).
- شلیل دورنگ؛ زردآلو. (ناظم الاطباء).
(1) - Persica Laevis.
زمین بین که از رنگ معشوق عاشق
گهی سیب بیرون دهد گه شلیل.
خواجه عمید لوبکی (از جهانگیری).
- شلیل دورنگ؛ زردآلو. (ناظم الاطباء).
(1) - Persica Laevis.