شلخته
[شَ / شِ لَ تَ / تِ] (اِ) لگد بر نشستگاه و نرمگاه. شلخت. (از ناظم الاطباء). لگدی باشد که مردم در وقت بازی کردن با پشت پای یا سر زانو بر نرمگاه و نشستگاه یکدیگر زنند و آنرا شلخت به حذف هاء نیز گفته اند و گاهی از روی قهر و غضب هم میزنند. (برهان) (از آنندراج). اردنگ. اردنگی. تی پا. زفکنه.
- شلخته زدن؛ اسن. کسع. زهکونی زدن. زفکنه زدن. سرچنگ زدن. اردنگ زدن. تی پا زدن. (یادداشت مؤلف). رجوع به شلخت شود.
- شلخته زدن؛ اسن. کسع. زهکونی زدن. زفکنه زدن. سرچنگ زدن. اردنگ زدن. تی پا زدن. (یادداشت مؤلف). رجوع به شلخت شود.