شکوهمندی
[شُ مَ] (حامص مرکب)دارای شکوه بودن. رجوع به شکوه شود. || لیاقت. (ناظم الاطباء). || وقار. جلال. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ فارسی معین) :
گفت ای فلک شکوهمندی
بالاترت از فلک بلندی.نظامی.
گفت ای فلک شکوهمندی
بالاترت از فلک بلندی.نظامی.